tisdag 22 september 2015

شعر شاعر جپ مغز احمد شاملو به هنگام خروج شاه از کشور

چپ مغز:
شعر "آخر بازی" سروده رفیق احمد شاملو به مناسبت خروج "شاه خائن" از کشور و پایان "دوران ستمشاهی" در تاریخ 26 دی پنجاه و هفت !!
نکته جالب اما به کار گیری نماد های مذهبی مانند "سجاده" در شعر رفیق مزبور است ....
*
*
«آخر بازی»
عاشقان
سرشکسته گذشتند،
شرمسار ترانه های بی هنگام خویش.
و کوچه ها
بیزمزمه ماند و صدای پا.
سربازان
شکسته گذشتند،
خسته
بر اسبان تشریح،
و لتّه های بیرنگ غروری
نگونسار
بر نیزه هایشان.
*
تو را چه سود
فخر به فلک بر
فروختن
هنگامی که
هر غبارِ راهِ لعنتشده نفرینت میکند؟
تو را چه سود از باغ و درخت
که با یاسها
به داس سخن گفته ای.
آنجا که قدم بر نهاده باشی
گیاه
از رستن تن میزند
چرا که تو
تقوای خاک و آب را
هرگز
باور نداشتی.
*
فغان! که سرگذشتِ ما
سرود بی اعتقاد سربازان تو بود
که از فتحِ قلعۀ روسپیان
باز می آمدند.
باش تا نفرین شب از تو چه سازد،
که مادران سیاهپوش
_ داغداران زیباترین فرزندان آفتاب و باد _
هنوز از سجاده ها
سر بر نگرفته اند!

"احمد شاملو / ۲۶دی ۱۳۵۷"


برخی از خیانتهای بزدل محمد خاتمی به کشور ملا محمد مصدق اوشین سیاست پدر جنایت 57

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar