lördag 26 september 2015

تصویر سکس یک نفر با لاغ

گویا سه نفر هستند.
یکی سر لالغ را گرفته یکی ترتیب الاغ را می دهد و یکی عکس گرفته

ملا محمد مصدق اوشین سیاست پدر جنایت 57

torsdag 24 september 2015

نیما یوشیج: هیچ فحشی بدتر از توده ای نیست.

کسی که فکری دارد تابع روئسای توده نیست. من بزرگتر از این بودم که نوکر باشم. احمق ها خیال کردند من توده ای هستم، من تابع استالین شهوتران هستم یا استالین های بعد از او. آنان خیال کردند که من وطنم را می فروشم تا رئیس فلان اداره شوم

خدمات دکتر محمد مصدق به اسلام در ایران

tisdag 22 september 2015

گوشه ای از جنایات بنی صدر

گوشه ای از جنایات بنی صدر خمینی با چک بی محلِ بنی صدر به ایران آمد در فروردین 1312 در روستای باغچه همدان متولد شد. فرزند آیت الله سید نصرالله و نوه صدر العلمای همدانی است. با اینکه بیش از نیم قرن از عمر خود را در بازی های سیاسی گذرانده و فراز و نشیب های زیادی را تجربه نموده است، اما چهره‌اش کماکان جلوه‌ای از مظلومیت و ساده‌گی روستایی را تداعی می‌کند که در نگاه نخست در پس آن نمی‌توان صاحب آنرا به عنوان نخستین رییس جمهور ایران و یکی از سیاسیون نیم قرن اخیر ایران حدس زد. مانند هر انسان دیگری، ابوالحسن بنی صدر نیز در طول نزدیک به هشتاد سال زندگی خود مرتکب خطاها و اشتباهاتی شده است اما از اقبال نه چندان خوب ایشان و یا از بد شانسی ما، اشتباهات آقای بنی صدر به نوعی تاثیرات منفی قابل توجه ای در سرنوشت و تاریخ معاصر ما داشته است، تا آنجا که می توان وی را در رده‌ی تاثیر گذارترین افراد در دوران اخیر برشمرد. به تعدادی از اشتباهات آقای بنی صدر اشاره می‌کنم و متاسفانه می‌دانم که این لیست همچنان ادامه خواهد داشت و هر روز پربار می‌شود چرا که ایشان همچنان سالم و سر حال در عرصه‌ی سیاست می‌تازند و تحت تاثیر عامل کهولت به طور طبیعی بر اشتباهات خود می‌افزایند. - اولین گامی که جناب ابوالحسن بنی صدر به اشتباه برداشت این بود که به جای آنکه دنبال کارو پیشه‌ی اجدادی‌اش را بگیرد و لباس آخوندی بر تن کند، وارد محیط دانشگاهی شد ولی دل خود را در آن محیط آخوندیسم جای گذاشت و همیشه تحت تاثیر آن ماند. - دومین اشتباه او رفتن زیر چتر احسان نراقی بود. نراقی کمک کرد بنی صدر برای ادامه تحصیل به اروپا برود. نکته مهم اینجاست که احسان نراقی یکی از موسسان بنیاد فرهنگ ایران بود که مستقیماً زیر نظر فرح پهلوی اداره میشد. شاید این اشتباه را باید به حساب فرح پهلوی و حکومت قبل بدانیم که چگونه مخالفان خود را اینگونه پرو بال می‌داد. اما اشتباه امثال بنی صدر سوءاستفاده از این امکانات و تلاش در جهت تخریب آن ها بود. - سومین اشتباه جناب بنی صدر این بود که به جای تمرکز بر رشته‌ی تخصصی خود، شروع به ایجاد ارتباط با روحانیت به خصوص خمینی کرد و علیرغم هشدار پدرش (خمینی با پدر بنی صدر دوست بود و گاهی تابستان ها برای دیدن او به روستای‌شان می آمد) و دیگران - که خمینی تشنه ی قدرت است و می بایست از او دوری کرد- آنچنان شیفته ی خمینی شد که ایرادات او را نمی دید. بنی صدر در نامه ای به همسرش می نویسد:" به این امر که ما خود درباره آقای خمینی سانسور می کردیم باز می گردم. در اینجا تصدیق می کنم راست می گوئی، تو این حرف ها را زدی و هر بار که او قولی را زیر پا می گذاشت می گفتی نگفتم این ادم اهل ریاست و فریب می دهد؟ راست است که در پاسخ تو و دیگرانی که جانب تو را می گرفتند، می کوشیدم تا مجنون وار لکه ها را از قیافه او پاک کنم." (بنی صدر، خیانت به امید، سال 1361، ص.9) -چهارمین خطای بنی صدر سعی در تحریک خمینی برای ایجاد حکومت اسلامی و خط دادن به او بر اساس علوم روز بود . بنی صدر در کتاب درس تجربه در مورد سفرهای پیش از انقلابش به نجف برای دیدار با خمینی و تشویق او به دخالت در امور سیاسی مطالب جالبی نوشته است. به یکی از این مطالب توجه کنید: " یک نامه ای قبلا دعائی [حجه الاسلام دعائی، مدیر روزنامه اطلاعات در زمان فعلی] برای من فرستاده بود و در ان نامه نوشته بود که آقا [خمینی] برای مسائل جدید هم راه حل پیدا کرده، مثل بیمه و غیره. من هم جواب نوشتم اگر شما می خواهید خودتان را تطبیق بدهید با سرمایه داری غرب، باید دنبال این اسب سرکش بدوید. شما باید اسلام را به مثابه یک نظام پیشنهاد کنید که در ان برای این جور مسائل راه حل وجود دارد. او بعد به من جواب داد که نامه ام را برد و حاج آقا خواند (آن وقت لقب امام در کار نبود و می گفتند حاج آقا) و خیلی پسند کرد." (صفحه 56 درس تجربه) - پنجمین اشتباه آقای بنی صدر سعی در پوشاندن چهره ی واقعی خمینی و سانسور عقاید بدوی او بود. بنی صدر در هنگام مصاحبه های خمینی با خبرنگاران خارجی مفاهیم گفته شده توسط او را چنان ترجمه می نمود که توانست از خمینی فردی لیبرال و دمکرات نزد خارجیان ترسیم کند. به عنوان نمونه به مورد زیر توجه کنید: "ایشان قبل از اینکه بیاید به پاریس، یک هیاتی از خبرنگاران مربوط به کانال سه تلویزیون فرانسه گفتند که می خواهند به نجف هم بروند و بلکه با آقای خمینی هم یک مصاحبه ای بکنند... ما آن سئوالات را گرفتیم و جوابها را هم خودمان در پاریس تهیه کردیم که یکی از سئوالات این است که حکومتی که مورد توجه شماست [مطلوب شماست] چیست؟ ما هم در جواب از قول آقای خمینی نوشتیم که حکومت ملی می خواهیم، به معنای اینکه حکومتی باشد بر پایه آزادی و استقلال." (صفحه58 درس تجربه) آقای ابوالحسن بنی صدر هم چنان به اشتباهات تاریخ ساز خود ادامه می دهند. ایشان علیرغم آخوندزاده بودن متوجه نبودند که بنای آخوند و ملا با دروغ و تزویر پایه‌ریزی شده و به ساده‌گی یک پسر بچه روستایی فریب خمینی را می ‌خورند. وی به روشنی داستان این فریب خوردن خود را بازگو می کند: "فکر می کردیم مرجع دروغ نمی گوید و می داند که دین یعنی تعهد و این عهد غیر از عهد آزادی نیست. او عهد نمی شکند به خصوص اینکه سودش در وفای به عهد است. حاصلش ملت آزاد و پیشرو است و این که بگویند او بانی یک ایران جدید است. چه ضرری برای او[آقای خمینی] داشت؟ پس با اطمینان خاطر از اینکه او مرجع است و عهد نمی شکند، هیچ تدارک دیگری را لازم ندیدیم. [..] باورداشتیم که مرجع تقلید خالی از هوا[ی نفس] است و کشش به قدرت ندارد." (درس تجربه، صفحه 67) - ششمین اشتباه و شاید عجیب ترین و مهم ترین اشتباه آقای بنی صدر آن بود که در راه کمک به معشوق خود(خمینی) حاضر می شود چک بلامحل کشیده و هواپیمایی چارتر کنند تا خمینی از فرانسه به ایران بیاید. ( شکست شاهانه. ماروین زونیس) ای کاش هرگز بنی صدر این اشتباه را مرتکب نشده بود و خمینی در همان فرانسه می ماند. - هفتمین اشتباه بنی صدر این بود که بعد از همراهی خمینی و ورود به ایران با اعتماد به نفسی کاذب فکر میکرد که قدرتی بیش از دیگران دارد و خمینی به او محتاج است و با بستن چشم خود بر روی تقلب های انجام گرفته، فکر می کرد 75% مردم به او رای داده اند پس دارای آنچنان محبوبیتی ست که کسی -حتا خود خمینی- را یارای ایستادگی در مقابل وی نیست. اکنون که پس از سالها، اعتراف به دغل کاری و تقلب در انتخابات از همان اولین انتخابات آشکار شده و خمینی نیز به اشاره ای، از دستِ بنی صدر آسوده شد، می توان به میزان اعتبار و واقعی بودنِ آن رای گیری ها و 11 میلیون رای آقای بنی صدر عاقلانه اندیشید. - هشتمین اشتباه جناب بنی صدر، پناه بردن به مسعود رجوی برای فرار از ایران بود. این موضوع به اشتباهات تاثیر گذار دیگری منجر شد که در ادامه خواهد آمد. یکی از این تاثیرات منفی سوءاستفاده از نام بنی صدر توسط رجوی بود. تشکیل شورای ملی مقاومت به رهبری مسعود رجوی و بنی صدر بعنوان رییس جمهوردر آن باعث شد که مسعود رجوی دارای اعتباری کاذب گردد که هیچگاه سزاوار آن نبود و عدم کفایت او باعث ضربه های جبران ناپذیر به بدنه ی سازمان مجاهدین به طور خاص و مبارزات آزادیخواهی ایران به طور عام گردید. یکی از پرسش هایی که در همین ارتباط مطرح می باشد این است که چگونه فردی با تجربه مانند بنی صدر، که در آن زمان پنجاه سال از عمرش می گذشت، فریب مسعود رجوی- که حدود پانزده سال از او جوانتر و به مراتب از نظر سیاسی کم تجربه تر بود- را خورد. ساده لوحی بدین جا ختم نشد و مسعود رجوی توانست با زرنگی دختر اقای بنی ضدر(خانم فیروزه بنی صدر) را نیز بفریبد و برای تحقق اهداف خود با ایشان اردواج کند. بنی صدر با ازدواج دختر خود با رجوی در شرایطی موافقت میکند که این دو بیش از پانزده سال اختلاف سنی داشتند و همسر قبلی رجوی (خانم اشرف ربیعی) به تازه گی کشته شده بود و همه ی شواهد نشان ازاهداف سیاسی برای این وصلت داشت، چنان که بعد از دو سال و پس از آنکه ارتباط آقای بنی صدر با رجوی قطع گردید، این ازدواج نیز به جدایی انجامید. به یک نمونه از افکار قرون وسطایی رجوی در آن زمان- در مورد این ازدواج- و سکوت و موافقت جناب بنی صدر اشاره می کنم. بنی صدر در مصاحبه با آلن شوالریاس می گوید :" مدتی پس از فوت همسر اول وی اشرف، بود. به خاطر می آورم که به او این موضوع را گوشزد کردم و وی پاسخ داد:" امام علی بلافاصله پس از مرگ همسرش فاطمه دوباره ازدواج کرد." به هر روی برشمردن اشتباهات فردی که بیش از نیم قرن به بازی های سیاسی مشغول بوده است در متنی با این ابعاد نمی گنجد و در باره‌ی آن کتابها می توان نوشت. از ورودهای نابجا در مسائل شرعی مانند سعی در علمی نشان دادن حجاب بانوان و سعی در تطبیق و حتا رجحان اسلام بر معیارهای مورد قبول روز جهان، سخن های بسیار می توان گفت. اما هدف من در نگارش این متن تنها نهیبی ست به بنی صدر و امثال وی که کمی بیاندیشند. جناب آقای ابوالحسن بنی صدر اکنون که در آستانه هشتاد سالگی در حومه‌ی پاریس در منزل خود(به گفته خودتان مشهور به کاخ یخ) نشسته اید، مرغ ذهن خود را به روستای زادگاه تان در حومه ی همدان پرواز دهید و کودکی ساده دل روستایی را ببینید. اکنون سالهای درازی از آن زمان گذشته و شما به انتهای خط نزدیک می شوید شاید بهتر باشد که به جای جستجوی بی حاصل برای یافتن حقوق بشر اسلامی و دیگر مقررات مترقی در لابلای متون کهن دینی، به واقعیات زمان حال برگردی و زمان باقی مانده را به مرور اشتباهات نه چندان اندک خود بپردازی و اگر توانی بیش از این‌ات هست راه های پرهیز و اجتناب از اینگونه خطاها را متذکر شوی. بدین گونه شاید پس از سالها اثری مثبت از خود به یادگار گذاری. منابع: ویکی پدیا – بازگشت سید روح‌الله خمینی به ایران ویکی پدیا- ابوالحسن بنی صدر مصاحبه آلن شوالریاس با دکتر بنی صدر http://nikomakhus1.blogspot.com/2011/04/blog-post.html سایت انقلاب اسلامی در هجرت کتابها و مصاحبه های آقای بنی صدر Upplagd av مصدق شناسی kl. 16:00

خمینی عامل شروع جنگ کثافت

جنازه های سربازان و بسیجیان هموطن ما در در زیر تصویر روزنامه ای که خمینی ارتش عراق را به قیام دعوت کرد
چندین جنازه در پشت یک نیسان ریخته اند
نمی دانم جنازه ها ایرانی هستاند یا عراق
اما هر چه هستند مسلمانند
تف بر پیروان آن امامی که جنگ را نعمت می دانست
و تف بر آنان که آنرا مقدس می خوانند


شعر شاعر جپ مغز احمد شاملو به هنگام خروج شاه از کشور

چپ مغز:
شعر "آخر بازی" سروده رفیق احمد شاملو به مناسبت خروج "شاه خائن" از کشور و پایان "دوران ستمشاهی" در تاریخ 26 دی پنجاه و هفت !!
نکته جالب اما به کار گیری نماد های مذهبی مانند "سجاده" در شعر رفیق مزبور است ....
*
*
«آخر بازی»
عاشقان
سرشکسته گذشتند،
شرمسار ترانه های بی هنگام خویش.
و کوچه ها
بیزمزمه ماند و صدای پا.
سربازان
شکسته گذشتند،
خسته
بر اسبان تشریح،
و لتّه های بیرنگ غروری
نگونسار
بر نیزه هایشان.
*
تو را چه سود
فخر به فلک بر
فروختن
هنگامی که
هر غبارِ راهِ لعنتشده نفرینت میکند؟
تو را چه سود از باغ و درخت
که با یاسها
به داس سخن گفته ای.
آنجا که قدم بر نهاده باشی
گیاه
از رستن تن میزند
چرا که تو
تقوای خاک و آب را
هرگز
باور نداشتی.
*
فغان! که سرگذشتِ ما
سرود بی اعتقاد سربازان تو بود
که از فتحِ قلعۀ روسپیان
باز می آمدند.
باش تا نفرین شب از تو چه سازد،
که مادران سیاهپوش
_ داغداران زیباترین فرزندان آفتاب و باد _
هنوز از سجاده ها
سر بر نگرفته اند!

"احمد شاملو / ۲۶دی ۱۳۵۷"


برخی از خیانتهای بزدل محمد خاتمی به کشور ملا محمد مصدق اوشین سیاست پدر جنایت 57

توهین احمد شاملو شاعر عقده ای توده ای به محمد رضا شاه خدمتگزار به ایران




اگر جامعه عاشق قیافه مشنگ محمد رضا شاه بود آیا شاعر باید مدح آن الدنگ دوقازی را بگوید؟



رفیق چریک "احمد شاملو" / مجله امید ایران / شماره بیست و هفت / دوشنبه / 15 مرداد 1358

*
*
پ.ن: شگفت آور است کسی که خود را ادیب , هنرمند و الگوی جامعه می داند تا چه حد "بی تربیت" , " لات" و "عقده ای " است ! البته این رفتار ناهنجار ریشه در کم سوادی , اتفاقات دوران کودکی و شرایط خانودگی وی نیز دارد. دوستان روانکاو بهتر می توانند چنین ادبیاتی را تحلیل کنند!


ملا محمد مصدق اوشین سیاست پدر جنایت 57
برخی از خیانتهای بزدل محمد خاتمی به کشور

måndag 21 september 2015

تصویری از جنایت جپی های کثیف: یک دختر چپ در حال تیر اندازی به سربازان هموطن ما


ماجرا از این قرار بود

چپ های ایرانی (توده ایی ها و فداییان خلق) در دانشگاه تهران خانه تیمی درست کرده بودند و آنجا انبار اسلحه داشتند که گویا بعدها در اعترافات کوزیچکین مامور شوروی که به آمریکا پناهنده شد مقداری بمب های آجری و اسلحه در اختیار مجاهدین خلق و کمونیستهای خائن ایرانی قرار دادند و جالب اینجاست که مسئول این خانه تیمی در دانشگاه تهران یک تروریست فلسطینی بنام رفیق جاسم که بچه های فداییان خلق وی را رفیق جاسم خطاب می کردند در یک جلسه آنها تصمیم گرفتند به سربازان گارد شاهنشاهی از چندین مخفیگاه و پشت بامها شلیک کنند

پس از آن عملیات ضد ایرانی که چندین سرباز میهن پرست جان باختند تیمسار رحیمی دستور آتش از شاه می خواهد که شاه می گوید نــه فقط در حد دفاع از خود. بعدها چنین ژنرالهای رده بالا وابسته به روس و انگلیس درب انبار اسلحه را باز کردند و اسلحه بدست اوباشان در خیابان افتاد و هرج و مرج ایران را فرا گرفت.

لازم به گفتن است که از همه نیروهای چپ از فلسطینی گرفته تا اروپا و کشورهای اقمار شوروی نیرو مخفیانه به ایران می آوردند

در خانه تیمی فداییان خلق و افسران توده ایی خائن چندین زن نیز بودند

آری سالها گذشت تا مردم ایران فهمیدند سینما رکس آبادان و قم و مسجد کرمان و ... کار خود مذهبیان و چپ ها بود. امروز حرف تیمـسار رحیمی که پشت تلفن فریاد می کشید بخوبی باور می کنیم.
سرنگون باد جمهوری اسلامی و همه وابستگانش

با صدای رسا: صد تف بر روش عن فکران، نویس عندگان و آهگوه سازن 57 

ملا محمد مصدق اوشین سیاست پدر جنایت 57